« تشکیل کارگاه انشانویسی »( مرحله ی ششم از روش های نوین آموزش انشا )
مرحله ی ششم : « تشکیل
کارگاه انشانویسی »
اهداف معلّم :
- تأکید بر گروه بندی دانش آموزان درکلاس انشا .
- آموزش کارگروهی درکلاس انشا .
- آشنایی هرگروه با قالبی که درآن فعّالیّت می کنند .
- آشنایی دانش آموزان با ویژگی های یک نوشته ی خوب .
- آشنایی دانش آموزان با چگونگی ارزیابی نوشته های
دیگران .
- ترغیب دانش آموزان به مطالعه ی مجلّات و روزنامه های گروه سنیّ نوجوانان .
این مرحله ، آخرین مرحله ی انشانویسی است . معلّم قبل از ورود به این مرحله ، با اجرای
مراحل شش گانه ی پیشین به استعدادها و علایق دانش آموزان پی برده و شناخت کلّی در مورد
آن ها به دست آورده است .
در مقطع راهنمایی ،
دانش آموزان بیش ترمی توانند در این قالب ها انشا بنویسند : داستان ، شعر ، متون ادبی ، قالب طنز ، قالب نوشته های علمی .
معلّم می تواند کلاس انشا را به پنج گروه تقسیم کرده و از دانش آموزان بخواهد
با توجّه به علایقی که دارند در یکی از این گروه ها شرکت کنند . البتّه نقش معلّم
در هدایت دانش آموزان درگروه ها بسیار مؤثّر است ، زیرا در این مرحله شناخت کافی
نسبت به استعدادها و توانایی های دانش آموزان یافته است . بعد ازگروه بندی دانش آموزان
خواسته می شود که ابتدا طرز قرارگرفتن نیمکت ها را در کلاس تغییر دهند و آن ها را به
صورت شکل ( u ) یا دایره وار بچینند ، به
طوری که تمام اعضای گروه یکدیگر را ببینند
. دیگر این که هرگروه برای خود یک سرگروه را که توانمند ترین دانش آموز درگروه
است ، انتخاب کنند .
معلّم در این مرحله هر دو جلسه یک بار موضوعی جداگانه به گروه ها می دهد و دانش
آموزان هرگروه ابتدا باید در زمان مشخّص شده ، انشاهای فردی خود را بنویسند و سپس
با همکاری دیگر اعضا و راهنمایی سرگروه ، یک انشای گروهی هم بنویسند . ( البتّه
انشای گروهی می تواند بهترین انشای فردی یکی از اعضا باشد و یا مجموعه ای از انشاهای
دیگر اعضای گروه ) در زمان خواندن انشا ، ابتدا چند انشای فردی خوانده می شود و سپس
انشای گروهی و خود دانش آموزان به این قضاوت می رسند که در بیش تر موارد ، گروهی نوشتن
باعث موفّقیّت بیش تر آن ها می شود . موضوعات گروه ها بهتراست متناسب با گروه
بندی باشد مثلاً معلّم موضوعی را به گروه داستان می دهدکه درآن زمینه ، امکان
نوشتن وجود دارد .
در این مرحله معلّم ، آموزش های لازم را به طور جداگانه به سرگروه می دهد مثلاً برای
گروه داستان ، عناصر داستان نویسی را در حدّ
فهم آن ها بیان می کند و نمونه هایی را از داستان نویسان مشهور ذکر می کند و هم چنین
برای گروه شعر ویژگی های یک شعر خوب (وزن ، قالب ، آهنگ و ... ) را توضیح می دهد و
نمونه هایی از اشعار شاعران برجسته می خواند . البتّه معلّم دراین مرحله اطلّاعات
خود را در زمینه ی داستان ، شعر ، طنز و ... کامل می کند تا بتواندآن ها را با زبان
ساده به دانش آموزان ارائه دهد .
در این مرحله ، معلّم ، ویژگی های یک نوشته ی خوب را
که عبارتند از : درک
مطلب ، پرورش
مطلب ، نظم منطقی ، تازگی
فکر
، تازگی
بیان ، یک
دستی و روانی نثر و
رعایت
قواعد دستوری است
، برای دانش آموزان همراه با مثال بیان می کند . هم چنین شیوه های ارزیابی صحیح را
به آن ها آموزش می دهد تا بهتر بتوانند نوشته های دوست خود را ارزیابی کنند.
در این مرحله ، معلّم مجلّات و روزنامه های متناسب با گروه سنّی این مقطع را به
دانش آموزان معرّفی می کند و ازآن ها می خواهدکه در هر جلسه ، دانش آموزان متناسب با گروهی که درآن
فعّالیّت می کنند نوشته هایی را انتخاب کنند و برای دوستان خود بخوانند و آن ها را
نقد و بررسی نمایند .
این مرحله تا پایان سال تحصیلی قابل اجراست و معلّم می تواند در سال تحصیلی آینده
نیز این شیوه های انشانویسی را درصورت آشنایی دانش آموزان با مراحل هفت گانه ادامه
دهد .
انشانویسی یک نوع خلّاقیّت است که باید آن را در دانش
آموزان رشد داد . شاخه های اساسی این خلّاقیّت شامل روانی و بلاغت ، انعطاف پذیری ، قوّه ی ابتکار ، حسّاسیّت ، بازسازی و مهارت است .
هرگاه دانش آموز بتواند اندیشه ها و آن چه را که در روانش می گذرد در طیّ زمان
معیّنی به شکل کلمه ها ، عقیده ها ، شکل ها
و نمادها بیان کند ؛ این دانش آموز قدرت بلاغت پیداکرده
است .
گاهی اوقات دبیر انشا می تواند به جای نوشتن انشا از دانش آموزان بخواهد درباره ی
موضوع معیّنی صحبت کنند و یا کنفرانس دهند و یا داستان یا خاطره و یا یک حادثه ای را
که برایشان رخ داده است تعریف کنند . در یک کلاس انشا همه ی دانش آموزان در مورد یک
موضوع می نویسند ولی نوشته های همه ی آن
ها با هم متفاوت است و هر کس برداشت و دیدگاه
خود را در مورد آن موضوع بیان می کند که به این « انعطاف پذیری»
می گویند و این تفاوت برداشت ها و کلمات واقعاً زیباست . ما می توانیم در یک
کلاس درس انشا ، یک داستان برای بچّه ها بخوانیم و یا تعریف کنیم و از آن ها بخواهیم
برای داستان ما یک عنوان و نام بگذارند و یا حتّی در درس فارسی نیز می توان این
کار را انجام داد با این شیوه قوهّ ی ابتکار بچّه ها قوی می شود . ما باید دانش آموزان را
با مطالعه ی کتاب به تصاویر ، حرکات ، صداها
، زنگ ها ، طرز قرارگرفتن اشیا و آن چه در
پیرامونشان است حسّاس کنیم تا آن ها بتوانند به مسائل
توجّه بیش تری داشته باشند و قبل از دیگران ببینند ، بشنوند و حس کنند . ما می
توانیم به دانش آموزان یاد بدهیم که می شود برای همه کس و همه چیز اسم ساخت و یا آن
چیزها را به چیزهای دیگری تشبیه کرد و از شباهت و یا تضّاد آن ها لذّت برد . می توانیم قدرت بازسازی و ابتکار را درآن ها بیدار سازیم . با خواندن یک شعر در کلاس ، احساسات دانش آموزان
را تلطیف کنیم و یا با خواندن شعرهای سلیس و روان ازآن ها بخواهیم شعر بگویند یا نمونه
های زیبایی را جست و جو کرده و به کلاس بیاورند و در مقابل دیگران بخوانند تا ذوق
خواندن و نوشتن درآن ها پویا شود .