ساختار نوشتار نویسنده : اسداله عبدالمحمدی
يكي از موارد مهمّ اكتساب مهارتهاي زباني كه دانشآموز در همان ابتداي تحصيل با آن آشنا ميشود، صحيح خواندن و درست نوشتن كلمهها همراه با گسترش گنجينهي لغات و درك معنا و پيام جملههاست. براي دست يابي به اين امر مهم، شاگردان بايد توانايي انتقال نشانههاي صوتي و خطّي را كسب كرده باشند. لازمهي اين كار آن است كه دانشآموزان باساختار نوشتار و خواندن درست واژهها آشنا شوند.
آنان در سال اوّل ابتدايي با تركيب حروف و صداها آشنا شدهاند و متوجّه گرديدهاند كه هر كلمه از يك يا چند بخش تشكيل ميشود و هر بخش داراي يك صدا است.
در اين جا مي توان نتيجه گرفت صداشناسي مهمترين مرحله ي آمادگي براي خواندن و نوشتن است، زيرا خواندن و نوشتن به وسيلهي الفبا انجام ميگيرد و الفبا نشانههاي قراردادي صداها ميباشد.
واج
پيش از اين آموختيم كه زبان وسيلهي انتقال پيام در بين انسانهاست. همين زبان از اجزايي كوچك تشكيل ميشود تا بتواند واحدهاي بزرگي را بسازد.
كوچكترين واحد زبان « واج » است. همهي زبانهاي بشري از « واج » ساخته ميشوند و در نهايت، به « واج » تجزيه ميشوند.
« واج » كوچكترين واحد آوايي زبان است كه بيمعني ميباشد ولي ميتواند در يك ساخت آوايي، جانشين آواي ديگر شود و آن را به ساخت ديگري تبديل كند: مثلاً آواي « م » ميتواند در ساخت آوايي « كاخ » جانشين آواي « خ » شود و آن را به ساخت آوايي « كام » تبديل كند. بنابراين، در نخستين مرحله لازم است واجها با هم تركيب شوند تا واحدهاي بزرگتري مانند « تكواژ » ، « واژه » ، « گروه » و سپس « جمله » ساخته شود.
در نوشتار معمولاً هر واجي را با يك حرف الفبا نشان ميدهند، و نظام آوايي زبان از همين واجها تشكيل ميشود. البتّه بايد درنظر داشت واجها، آواهاي زبان هستند، حال آن كه حروف الفبا نشانههاي نوشتارياند نه آوا. اين نكته از آن جهت اهمّيّت دارد كه ميان حروف الفبا در نوشتار و واجها در گفتار رابطهي يك به يك وجود ندارد. زيرا نوشتار بر اثر تحوّلات تاريخي زبان از گفتار فاصله گرفته است،، ( كه در صفحات بعد به آن اشاره خواهد شد ) اين است كه گاه ميبينيم در هر زباني به ازاي يك واج، دو يا چند حرف در نوشتار همان زبان وجود دارد، مثلاً به ازاي واج « ز » در زبان فارسي چهار حرف « ز » ، « ذ »، « ض »و« ظ »، را در نوشتار داريم، عكس اين قضيّه نيز صادق است، مثلاً به جاي واج « و » در كلمههاي « واج » ، « بو »، « تو »، فقط يك حرف « و » در نوشتار وجود دارد.
انواع واج
واجهادر زبان فارسي 29 تاست وبه دو دسته ي مصوّت و صامت تقسيم ميشوند:
مصوّت ( vowel )
شكل مصوّتهاي خط فارسي كه تعداد آنها شش تاست خود به دو دسته تقسيم ميگردند و عبارتند از : مصوّتهاي كوتاه : ــَـــــِــــُـ
مصوّتهاي بلند : ![]()
تذكّر اوّل : هر گاه مصوّتهاي كوتاه در ابتداي كلمه قرار بگيرند همزه ( ء ) به صورت « ا » نوشته ميشود، مانند « اَسب » ، « اِمكان »، « اُتاق »
تذكّر دوم: مصوّتهاي « ـَــِــُ » در كلمه ها خوانده ميشوند ولي نوشته نميشوند، مانند : « دست »، « سمنان »، « خوب » .
تذكّر سوم : نشانههاي « ـَــِــُــْ » جز نشانههاي خطّ فارسي هستند اين نشانهها در زنجيرهي خطّ فارسي قرار نگرفتهاند و به كار بردن آنها رايج نيست و تنها در مواردي كه نقش ابهام زدايي دارند مورد استفاده قرار ميگيرند. مانند : كلمات « كُشتي »، « كِشتي ».
صامت ها ( Consonant s)
صامتها همان حروف الفباي فارسي هستند كه تعدادشان 23 تا است.
تذكّر: حرفهايي كه درتلفّظ اشتراك دارند فقط يكي از آنها ( آن هم سادهترين شكل ) محاسبه ميگردد.
حروف الفبا و صداها
حروف الفباي فارسي از نظر شكل و ارتباط آن باصدا به دستههاي گوناگون تقسيم ميگردد:
1ـ حروفي كه هر كدام فقط يك صدا دارند يعني علامت واحد در مقابل صداي واحد. ب، پ، ج، چ، خ، د، ر،ژ، ش، ف، ك ، گ، ل، م، ن.
2ـ حروفي كه چند شكل از آنها صداي يكساني دارند يعني چند علامت در مقابل يك صدا قرار ميگيرد. و عبارتند از:
« ت = ط »، « ث= س= ص »، « ح = ه »، « ذ = ز= ض = ظ »، « ع = ء » ، « ق = غ ».
يعني واج يا صداي « ت » نمايندهي حرفهاي « ت » و « ط « است.
واج « س » نماينده ي حرفهاي « س » ، « ص » و « ث » ميباشد.
واج « هـ » نمايندهي حرفهاي « هـ » و « ح » .
واج « ز » نمايندهي حرفهاي « ز » ، « ذ »، « ض»، و « ظ » .
واج « ء » نماينده ي حرفهاي « ء » ، « ع ».
واج « ق » نمايندهي حرفهاي « ق »، « غ ».
تذكّر : در زبان فارسي كلماتي داراي اهمّيّت املايي هستند كه اوّلاً عربي متداوّل در فارسي باشند؛ ثانياً يك يا چند حرف از حروف شش گانهي بالا را دارا باشد.
3ـ حروفي كه بر عكس دستهي دوم هر يك از آنها در مقابل چند صدا قرار ميگيرند يعني يك علامت در مقابل چند صدا. اين دسته شامل (وـ ـه ـ ي) ميشود.
حرف (و)
زماني كه صداي صامت (و/ v )دارد ،مانند: كلمات :ناو،وزن.
زماني كه صداي مصوّت(ُـ و / u )دارد ، مانندكلمات :توپ،دوست.
زماني كه صداي مصوّت (اُ/ o )دارد،مانند: كلمات = خوش، خود.
زماني كه صداي مصوّت مركب (او / ow)دارد، مانند: كلمات=جو،نو.
اين حرف گاهي خوانده نميشودو صدايي نداردمانند:خواهر،ميخواند،خويش.
حرف(ه) (ـه)
زماني صداي صامت «ه=ح/ h » را دارااست،مانند: كوه،ماه،مه.
گاهي صداي مصوّت«ـِ / e »راميدهد،مانند: پنجره،خانه ،نرده.
حرف(ي):
گاهي صداي صامت« ي/ y»را دارد،مانند:دريا،چاي، سايه.
زماني صداي مصوّت«اي/ i »را مي دهد،مانند:سيب،قوري ، سيني.
مصوّت و شكل هاي مختلف آن
هر بخش از كلمه هميشه داراي يك مصوّت است و اين مصوّت صداي اوّل و يا دومين صداي بخش است و همين امر باعث نام گذاري هر مصوّت شده است.
الف: مصوّتهاي دو شكلي ، كه عبارتند از (اَ ـ اُ ـ آ ـ او).
« اَ »داراي دو شكل است «اَ»اوّل كه در ابتداي كلمه قرار ميگيردو«ـَ»دوم كه بر روي حرف اوّل گذاشته ميشودو صداي دوم به حساب ميآيد مانند: اَحمد،دَست.
«اُ » نيز دو شكل دارد «اُ » اوّل كه در اوّل قرار ميگيرد و «ـُ» دوم كه بعد از حرف اوّل تلفّظ ميشود مانند : اُجاق گاز ، بُز
«آ» داراي دو شكل است «آ» اوّل كه در ابتداي كلمه ميآيد و «ا » دوم كه در ميان و يا پايان كلمه ميآيد . مانند: آجر ، خار ، دانا.
«او» اين مصوّت نيز دو شكل دارد (او) اوّل كه آغاز كلمه ميآيدو (و) دوم كه در ميان و يا آخر كلمه ظاهر ميشود. مانند: او،مو.
ب :مصوّت هاي چهار شكلي : كه عبارتند از«اِ ـ اي ».
« اِ » چهار شكل دارد « اِ » اوّل،« ـِ » دوم، « ـه» آخر چسبان و « ه » آخر تنها.
مانند: اِنكار، كتاب، نامه، كوزه.
«اي» اين مصوّت نيز
داراي چهار شكل است « ايـ » اوّل،
« يـ » دوم يا وسط
« ي » آخر و «اي» آخر تنها. مانند ايلام ، بيدار ، تازي، نامه اي.